نخستين ترجمه اي كه آن را بررسي ميكنيم، ترجمه اي است كه توسط جناب آقاي احمد كاويان پور ارموي، به تركي آذري انجام شده و چاپ دوم آن به صورت صفحه مقابل در تاريخ 1371 ش توسط انتشارات اقبال در تهران منتشر شده است.
پيش از بررسي و ارزيابي ترجمه ياد شده، توجه خوانندگان گرامي را به نكاتي چند پيرامون ترجمه هاي قرآن جلب ميكنيم:
1. بررسي و تطبيق ترجمه هاي قرآن با متن قران كريم، ژرفايِ نامتناهي كلام الهي را نسبت به گفتار بشري به وضوح آشكار ميسازد.
2. اگر اين تطبيق و مقارنه ميان قرآن كريم و ترجمه هاي آن به زبانهاي مختلف انجام پذيرد، تفاوت بسيار روشنتري به چشم خواهد خورد.
با بررسي ترجمه يك آيه از قرآن كريم به زبانهاي مختلف، ميتوان اختلاف فاحش و تفاوتهاي ريشهاي ميان قرآن و آن ترجمه ها را ارائه داد.
3. اين اختلافها ضعف مترجمان و در مواردي نارسايي زبانهاي مختلف را در انعكاس پيام الهي به روشني آشكار ميسازد.
4. اين ضعف و نارسايي موجب شده است كه برخي از انديشمندان به شدت از ترجمه قرآن نهي كنند و نشر آن را به مصلحت اسلام و فرهنگ قرآن ندانند.
البته ما به دلايل گوناگون، ترجمه قرآن به زبانهاي مختلف را ــ حتي با ضعفها و نارساييها ــ لازم و ضروري ميدانيم، ولي مترجمان را به دقت فراوان، تلاش بيپايان، صرف زمان، به كارگيري قدرت علمي، بهرهوري از علوم و فنون مختلف، مراجعه جدّي به تفاسير در هر آيه و پرهيز شديد از مسامحه و اعمال سليقه توصيه ميكنيم.
5. در ميان زبانهاي التصاقي به خصوص شاخه هاي تركي، اگر بگوييم زبان تركي آذري بيش از هر زبان ديگري استعداد استخدام واژه هاي جايگزين را دارد، گزاف نگفتهايم. با توجه به زبانشناسي تطبيقي ميتوان گفت كه تركي آذري ميتواند ظرافتهاي زبان عربي و نكات ريز و دقيق آن را به خوبي منعكس نمايد.
البته لازم است كه مترجم از صرف، نحو، تركيبهاي اضافي، وصفي، زمانها، قيود و صنايع لفظي و معنوي آگاهي كامل داشته باشد، وگرنه در امر ترجمه موفق نخواهد بود. به عبارت ديگر دست يازيدن به ترجمه قرآن بدون اندوخته هاي علمي، اشتباهي محض است و مترجم در انتقال معاني و مفاهيم كلام الهي موفق نخواهد شد.
اين ترجمه كه مشخصات چاپ آن در سرآغاز اين گفتار گذشت، اوّلين ترجمه آذري قرآن كريم است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي با الفباي عربي در ايران چاپ و منتشر گرديده است. البته پيش از اين ترجمه، ترجمه ها و تفسيرهاي ديگري نيز به زبان تركي آذري با حروف عربي چاپ شده، كه نمونه هايي از آن در مقاله پيشين مورد بررسي قرار گرفت و ميتوان آنها را در رديف آثار كلاسيك به شمار آورد.
ترجمه آقاي كاويان پور به زبان معاصر و بر مبناي گويش رايج روز نگارش يافته است. مترجم محترم به رغم دشواري كار، در اين زمينه سعي و تلاش نموده و كار ايشان درخور تحسين و تقدير است، ولي به همان مقدار كه در ارائه ترجمهاي همه فهم موفق بوده، در ارائه يك ترجمه ادبي ناموفق بوده است. به عبارت ديگر ايشان سادگي تعبير را مورد توجه قرار داده ولي از شيوه ادبي و زيباييهاي نگارشي چشم پوشيده است.
مهمترين اشكال ترجمه آقاي كاويان پور كم توجهي ايشان به جهات ادبي و معادليابي دقيق ترجمه است، كه آن را به سطح يك ترجمه عاميانه (گويش شفاهي) تنزّل داده است. اين ترجمه نيازمند يك ويرايش بنيادي است، بدين معني كه بايد از نظر محتوا و استخدام واژه هاي ادبي ويراستاري شود و واژه هاي اديبانه جايگزين واژه هاي عاميانه گردد.
يكي ديگر از اشكالات ترجمه مورد نظر اين است كه مترجم محترم اگر چه اهل آذربايجان است ولي احتمالاً در مناطق فارسي زبان نشو و نما كرده و با محاورات فارسي انس بيشتري داشته است؛ از اين رو ترجمه رنگ فارسي دارد و مطالب، نخست در انديشه مترجم به فارسي منعكس شده، آن گاه به تركي تبديل گشته است. احتمال ديگر اين است كه نخست قرآن كريم را به فارسي ترجمه نموده، سپس از فارسي به تركي برگردان كرده است.
پس از بيان نكات فوق، اينك به بررسي ترجمه ياد شده ميپردازيم و نقطه نظرهاي خود را پيرامون سوره مباركه حمد و آيات نخستينِ سوره مباركه بقره بيان ميكنيم و بدين گونه با بخشي از نقاط ضعف ترجمه ياد شده آشنا ميشويم. اميدواريم اين بررسي فشرده اهل نظر و صاحبان قلم را سودمند افتد و اساتيد و مدرسين آذري زبان را به كار آيد.
آيه 1 از سوره مباركه حمد: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
مترجم در ترجمه اين آيه چنين آورده است:
«باغيشليان مهربان اللّهين آدينا»، يعني «به نام خداوند آمرزنده مهربان».
اشكالات اين ترجمه عبارتند از:
1. از نظر صرف زبان تركي آذري، اسم فاعل از مصدر «باغيشلاماق»، «باغيشلايان» صحيح است و كلمه «باغيشليان» مستند به هيچ قاعده ادبي نيست.
2. از نظر معنا و مفهوم «باغيشلايان» به معني آمرزنده است كه معادل مناسبي براي واژه «الرّحمن» نيست.
ترجمه پيشنهادي ما چنين است: «رحمان و مهربان آللّهين آديله».
آيه 2 : الحمد للّه ربّ العالمين
ترجمه: «حمد اللها كه اهل عالمين پروردگاري دير».
يعني «حمد خدايي كه پروردگار اهل عالم است».
جمله فوق طبق قواعد نحوي تركي آذري تنظيم نشده است و به همين علت اسناد مبتدا و خبر دقيقا مشخص نيست و «ال» موجود در «الحمد» و «لام» موجود در «للّهِ» نيز در ترجمه منعكس نشده است.
ترجمه پيشنهادي ما چنين است: «حمد [تماميله] عالملرين ربّي آللّها مخصوصدور».
آيه 5 : اياك نعبد و اياك نستعين
ترجمه: «پروردگارا، تكجه سنه عبادت ائديريك و تكجه سندن يارديم ايستيريك»، يعني «پروردگارا، فقط تو را عبادت ميكنيم و فقط از تو ياري ميخواهيم.»
اشكالات:
1. كلمه «پروردگارا» بايد داخل كروشه قرارگيرد.
2. كلمه «ايستيريك» از نظر صرف زبان تركي درست نيست و صحيح آن «ايسته ييريك» است.
3. به جاي اصطلاح «ايستيريك» واژه «ديله ييريك» مناسب خواهد بود؛ زيرا در زبان تركي، خواستن از مافوق با كلمه «ديله مك» صحيح است.
آيه 7 : صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولاالضّالّين
ترجمه: «اوكسلرين يولونا كه اونلارا نعمت وئريبسن، نه اوكسلرين يولوناكه اونلارا آجيقلا نيبسان ونه حق يولوندان چيخميشلارين يولونا.»
يعني:
«به راه كساني كه به آنها نعمت دادهاي، نه به راه كساني كه به آنها خشم نمودهاي و نه به راه كساني كه از راه حق خارج شدهاند».
اشكالات:
1. از نظر ساختار نحوي و جمله بندي تركي آذري جمله فوق نادرست است، و قواعد مربوط در آن رعايت نشده است. با صرف نظر از صحت و سقم ترجمه، اگر بخواهيم ترجمه فوق را طبق قواعد نحوي تركي جمله بندي كنيم، شكل صحيح آن چنين خواهد بود:
«آجيقلا نديغين و حق يولوندان چيخميشلارين يولونا دئييل، نعمت وئر ديگين كيمسه لرين يولونا [هدايت بويور].»
2. عبارت از نظر معنا و مفهوم نيز اشكال اساسي دارد، و آن اين كه كلمه «غير» مجرور، به صورت «لا»ي عاطفه ترجمه شده است. در صورتي كه مجرور بودن «غير» يا به سبب بدل بودنش براي ضمير «هم» در «عليهم» است، يا به دليل بدل بودنش براي «الّذين» و يا به علّت صفت بودنش براي «الّذين».
مرحوم طبرسي در تفسير اين آيه در رابطه با اين موضوع چنين آورده است:
«واما (غيرالمغضوب عليهم)، ففي الجرّ فيه ثلاثة اوجه:
احدها: ان يكون بدلاً من الهاء والميم في عليهم،...
وثانيها: ان يكون بدلاً من الّذين.
وثالثها: ان يكون صفةً لِلذين.»1
با توجه به نكات فوق، «غير» يا بدل براي ضمير «هم» است و يا بدل براي «الذين» و يا صفت براي «الّذين».
در ترجمه فوق هيچ يك از نكات ياد شده لحاظ نشده است. ترجمه صحيح آيه در صورتي كه بدل باشد چنين است:
«نعمت وئرديگين كيمسه لرين يولونا؛ اوكسلركي، غضبيوه (غضبينه) دچار اولماييبلار وآزغين دئييللر.»
و اگر صفت باشد ترجمه چنين خواهد بود:
«غضبيوه دچار اولمايان، آزغين [دا] اولمايان، نعمت وئرديگين كيمسه لرين يولونا.»
3. علاوه بر اشكالات فوق، ترجمه لغات نيز داراي اشكال است؛ بدين معني كه اولاً واژه «مغضوب» اسم مفعول است و اين نكته در ترجمه ملاحظه نشده است، و ثانيا به معناي «آجيق» ترجمه شده است كه معادل مناسبي به نظر نميرسد. كلمه ضالّين «حق يولوندان چيخميشلارين» (خارج شدگان از راه حق) ترجمه شده است كه معناي دقيق آن «آزميشلارين» (گمراهان) است.
آيه 2 از سوره بقره: ذلك الكتاب لاريب فيه هديً للمتّقين
ترجمه: «بوكتاب كه اوندا هيچ شك و شبهه يوخدور، تانري دان قورخان انسانلار اوچون يول گؤسترير.»
اشكالات:
ترجمه فوق از نظر ساختاري نادرست است. اگر بخواهيم اين ترجمه را صرف نظر از صحت و سقم آن با ساختار جمله تركي آذري تنظيم كنيم عبارت صحيح آن چنين ميشود:
«اؤزونده هيچ بيرشك ـ شبهه اولمايان بوكتاب، تانري دان قورخان انسانلار اوچون يول گؤسترير». اما اشكال معنوي ترجمه فوق عبارت از اين است كه مترجم «لاريب فيه» را صفت «ذلك الكتاب» دانسته و «هديً للمتقين» را خبر «ذلك الكتاب» در نظر گرفته و همچنين «هديً» را «يهدي» ترجمه نموده است.
روشن است كه «ذلك» در موضع رفع است بنا بر اين اساس و مبنا كه يا مبتدا باشد و يا خبر براي «الم» و يا خبر براي مبتداي محذوف. و «الكتاب» يا خبر است يا عطف بيان، يا صفت و يا بدل از «ذلك». و «لاريب فيه» يا در موضع نصب است، بنا بر اين كه حال براي معناي اشاره باشد و يا در موضع رفع است به دليل اين كه خبر باشد.
به هر حال اگر بخواهيم آيه را طبق قواعد فوق ترجمه كنيم صحيح آن چنين خواهد شد:
«اوكتاب بودور. [بو، اوكتابدير]. [حق اولدوغوندا] هيچ شك ـ شبهه يوخدور. پرهيزكارلاري هدايت ائدندير.»
اشكال لغوي:
واژه «متقين»، «تانري دان قورخان انسانلار» ترجمه شده است كه از چند جهت مناسب نيست: اولاً «تانري» به معناي معبود (در معناي عام) استعمال ميشود. ثانيا تقوا در اصل به معناي وحشت از خدا نيست، بلكه به معناي خويشتن داري از كارهاي حرام است، و معادل مناسب براي «متقين» همان كلمه «پرهيزكارلار» ميباشد.
آيه 3 : الذين يؤمنون بالغيب ويقيمون الصَّلوة ومما رزقناهم ينفقون
ترجمه: «اوكسلري كه غيب عالمينه ايمان گتيريبلر، نماز قيليرلار واونعمتلردن كه اونلارا روزي وئر ميشيك: [يوخسوللارا] باغيشليرلار.»
اشكالات:
«اوكسلري كه» در زبان تركي آذري از حيث نحوي درست نيست، صورت صحيح آن «اوكسلركي» ميباشد.
در ترجمه فعلهاي آيه هماهنگي زماني مراعات نشده، در صورتي كه هر سه فعل به صيغه مضارع بيان شده است، و بايد در زبان تركي به صورت «گئنيش زمان» ترجمه شود. همچنين به علت همگوني پسوندهاي جمع فعلها، پسوند جمع از افعال اوّل و دوم حذف و تنها در فعل آخر آورده ميشود.
جمله بندي ترجمه آيه نيز درست نيست. صرف نظر از درستي يا نادرستي ترجمه از حيث معنا و مفهوم، جمله بندي ترجمه فوق بدين ترتيب خواهد بود.
«اوكسلركي، غيب عالمينه ايمان گتيرير، نماز قيلير واونلارا وئرديگيمينر روزيلردن [يوخسوللارا دا] باغيشلاييرلار.»
ترجمه پيشنهادي ما چنين است:
«اونلار، اوكسلرديرلركي، غيبه ايمان گتيرير، ناماز قيلير و اونلارا وئرديگيميز روز يلردن [آيريلارينادا] انفاق ائديرلر.»
آيه 4 : والذين يؤمنون بما انزل اليك وما انزل من قبلك وبالآخرة هم يوقنون
ترجمه: «و اوكسلري كه ايمان گتيريبلر اونا كه تانري سنه و سندن قاباق پيغمبر لره گؤندريب واونلارئوزلري آخرت عالمينه اينا نيب ويقين ائديبلر.»
اشكالات:
جمله بندي ترجمه فوق از حيث نحو زبان تركي آذري نادرست است؛ زيرا از حيث معنا و مفهوم، فعل «اُنْزِل» به صورت معلوم در ترجمه آمده و فاعل آن «اللّه» در نظر گرفته شده است. همچنين نايب فاعل «اُنْزِل» به خوبي مشخص نشده است. ترجمه صحيح آيه چنين است:
«اوكسلركي، سنه [نازل اولونانا] وسندن قاباق نازل اولونانا ايمان گتيرير و آخرته [كامل[ اينانيرلار.»
آيه 5 : اولئك علي هديً من ربهم واولئك هم المفلحون
ترجمه: «اونلار تانري نين لطفوندن هدايت اولونوبلار وحقيقتده همونلار عالمين نجات تاپميشلاري دير.»
اشكالات:
1. در تركي آذري واژهاي به نام «همونلار» وجود ندارد.
2. از نظر معنا و مفهوم، آوردن كلمه «عالمين» در ترجمه موردي ندارد.
3. تكرار مبتدا، و به عبارت ديگر ضمير فصل و يا ضمير عماد، براي تأكيد است و اين تأكيد در ترجمه لحاظ نشده است.
ترجمه پيشنهادي ما چنين است:
«اونلار ربّلري طرفيندن اولان هدايت اوزهرينده ديرلر، سعادته چاتانلار دا ائله اونلارديرلار.»
آيه 6 : ان الّذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
ترجمه: (يا پيغمبر) «اوكسلر كه كافر اولدولار، اونلار اوچون برابر دير اگر اونلاري قورخود اسان يا قورخود مياسان ايمان گتيرمزلر.»
اشكالات:
از لحاظ صرف زبان تركي «قورخودمياسان» درست نيست، زيرا طبق قواعد صرف ريشه اين كلمه «قورخوت» ميباشد.
اگر بعد از حرف «ت» يكي از حروف صدا دار تركي استعمال شود، حرف «ت» تبديل به «د» ميشود، و اگر بعد از آن حرف صامت قرار گيرد به همان اصل خود، يعني «ت» باقي ميماند. در فعل اوّل «قورخوداسان» در اصل «قورخوتاسان» بوده و قاعده مذكور جاري شده و تبديل به «د» شده است، امّا در فعل دوم جريان اين قاعده جايگاهي ندارد. همچنين پسوند نفي افعال در تركي «ما» و «مه» ميباشد كه در اين افعال اين قاعده نيز رعايت نشده است. [البته اين قواعد جزو قواعد ساده تركي به شمار ميرود كه متأسفانه مترجم به اين قواعد عمل ننموده است].
از حيث معنا و مفهوم، آيه به صورت جمله شرطيه ترجمه شده است. هر جمله شرطيهاي جزاي هماهنگ با شرط خود را ميطلبد. با توجه به مراتب فوق اگر آيه چنين ترجمه شود مناسبتر است: «دوغرودان داكافرلري ايستر قورخوداسان، ايسترسه قورخوتماياسان، اونلار اوچون بيردير، اينانمازلار.»
آيه 7 : ختم اللّه علي قلوبهم وعلي سمعهم وعلي ابصارهم غشاوة
ترجمه: «اللهين قهري اونلارين اوره كلرين وقولاقلا رين مهر له يب و گؤزلرينه پرده ساليب كه حقيقتي فهم ائتميرلر و اونلار اوچون بيوگ عذاب وار.»
ترجمه به فارسي: «قهر خدا دلها و گوشهاي آنان را مهر كرده است و به چشمانشان پرده آويخته است كه حقيقت را نميفهمند و براي آنها عذاب بزرگ هست».
اشكالات:
1. «علي قلوبهم وعلي سمعهم» مفعول مطلق فرض شده، در صورتي كه در ترجمه آن علامت مفعول مطلق ذكر نشده است. بر فرض اين كه مفعول مطلق باشد [كه نيست] ترجمه آن «اوره كلريني وقولا قلار يني» خواهد بود.
2. از نظر معنا و مفهوم، «علي ابصارهم غشاوة» يك جمله اسميه است و در اين جمله فعلي نيست تا احتياج به فاعل باشد. علاوه بر اين، جمله [كه حقيقتي فهم ائتميرلر] زايد است. بنا بر اين ترجمه صحيح آيه چنين است:
«آللّه اونلارين قلبلرينه و قولاقلارينا مؤهور ووروبدور. گؤزلرينده ايسه پرده واردير.»
آيه 13: واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا انؤمن كما آمن السّفهاء ألا انّهم هم السّفهاء ولكن لايعلمون
ترجمه: «وچون اونلارا دئييلدي ايمان گتيرين نئجه كه خلق ايمان گتيرديلر آيا بيزده سفيه لر كيمي ايمان گتيرك؟ آگاه اولون كه اونلار ئوزلري سفيه ديلر، اما بيلميرلر.»
ترجمه فارسي: و چون به آنان گفته شد ايمان بياوريد همچنان كه مردم ايمان آوردند، گفتند: آيا ما هم مثل سفيهان ايمان بياوريم؟ آگاه باشيد كه آنها خودشان سفيهاند، اما نميدانند.
اشكالات:
اگر از درستي يا نادرستي معنوي ترجمه فوق صرف نظر كنيم، با توجه به ساختار جمله در زبان تركي آذري، ترجمه فوق بايد به اين صورت باشد:
«اونلارا سيزده خلقين [انسانلارين] ايمان گتيرديگي كيمي ايمان گتيرين ـ دئييلديگي زمان دئديلر [دئيرلر]: (بيز ده سفيهلر كيمي [آخما قلاركيمي] ايمان گتيركمي؟) آگاه اولون! سفيه [آخماق] اونلارين اؤزلريدير، اما بيلميرلر.»
در ترجمه لغات، واژه «الناس» به «خلق» ترجمه شده است كه معادل مناسبي نيست و «انسانلار» مناسبتر است. «سفهاء» نيز «سفيه لر» ترجمه شده است، در صورتي كه «آخما قلار» دقيقا معادل سفهاء ميباشد.
آيه 15: اللّه يستهزئ بهم ويمدّهم في طغيانهم يعمهون
ترجمه: «اللّه دا اونلاري استهزا ائديب واونلاري ضلالتده ترك ائدر تا داها آرتيق حيران قالسينلار.»
ترجمه فارسي: «خدا هم آنان را استهزا نموده و آنها را در ضلالت رها ميكند تا بيشتر در حيرت بمانند.»
اشكالات:
1. «طغيان» به «گمراهي» ترجمه شده است، در صورتي كه ترجمه صحيح آن عصيان و سركشي است.
2. «يمدهم» به «ترك ميكند» ترجمه شده، در حالي كه «ساخلار» مناسبتر است.
3. «يعمهون» نيز غايت فعل «يمدهم» قرارداده شده است، در صورتي كه حال است براي ضمير «هم» در «يمدهم».
4. نشانهاي از افعل التفضيل در آيه موجود نيست؛ بنا بر اين كلمه «داها آرتيق» زايد است.
5. «اونلاري استهزا ائديب» صحيح نيست، طبق قواعد نحويِ تركي آذري «اونلارا استهزا ائدر» درست است.
با توجه به مراتب فوق به نظر ما ترجمه صحيح آيه چنين است:
«آللّه [دا] اونلارا استهزا ائدر و هميشه اونلاري اؤز عصيانلاريندا حيراندا قاله يقلاري حالدا ساخلار.»
آيه 16: اولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدي فماربحت تجارتهم وماكانوا مهتدين
ترجمه: «همانلار ديلار كه ضلالتي هدايت برابرينده آليبلار واونلار بومعامله ده نفع ائتمه ييب و هدايت تاپمايبلار.»
ترجمه فارسي: «همانها هستند كه ضلالت را در مقابل هدايت خريدهاند و آنها در اين معامله منفعت نبرده و هدايت نشدند.»
اشكالات:
1. «همانلار ديلار» در تركي مصطلح نيست.
2. «نفع ائتمه ييب» تركيب ساختگي است و رايج نيست.
3. «فما ربحت تجارتهم» بر طبق آيه ترجمه نشده است، چون فاعل «ربحت»، «اولئك» تلقي شده و «تجارت» در ترجمه به صورت مفعول فيه آمده است، در صورتي كه «تجارت» فاعل «ربحت» است كه به ضمير «هم» اضافه شده است. ترجمه دقيق آيه چنين است: تجارت آنها سودي نبخشيد «اونلارين آل ـ وئري فايدا وئرمه دي».
آيه 17: مثلهم كمثل الذي استوقد نارا فلما اضاءَت ما حوله ذهب اللّه بنورهم وتركهم في ظلمات لايبصرون
ترجمه: «اونلارين مثلي اوكسين مثلي كيميدير كه اود يانديرا، وقتي كه اود ئوز اطرافين ايشيق ائتدي، اللّه اونون ايشيغين محو ائديب و اونلاري قارانليقدا ترك ائده كه هيچ گؤرميهلر.»
ترجمه به فارسي: مثل آنها مانند مثل آن شخصي است كه آتش روشن كند، وقتي آتش اطراف خودش را روشن كرد، اللّه روشنايي آن را محو نموده و آنها را در تاريكي رها كند كه هيچ چيز نبينند.
اشكالات:
1. معادل «استوقد» «يانديرماق» نيست، «آليشديرماق» ميباشد.
2. ضمير در «ماحوله» به «الذي» بر ميگردد نه به «نار» وگرنه ضمير مؤنث آورده ميشد.
3. ضمير در «بنورهم» ضمير جمع است، در صورتي كه در ترجمه فوق به شكل مفرد ترجمه شده است و اين باعث اشتباه در معنا ميشود.
4. «لايبصرون» غايت براي «تركهم» انگاشته شده، در صورتي كه محلاً منصوب است و حال براي ضمير «هم» در «تركهم» ميباشد. علاوه بر اين، جمله بندي ترجمه بايد به صورت زير باشد: «اونلارين مثلي اود يانديران كيمسه نين مثلي كيميديركي، اود اؤز اطرافيني ايشيقلانديرديغي زمان، آلله اونون ايشيغيني سؤندورر و هئچ گؤرمهين قارانليقدا ترك ائدر.»
با اصلاح تركيبات صرفي و نحوي مزبور ترجمه به شكل فوق تنظيم مييابد. حال اگر اشكالات معنوي موجود در ترجمه آيه را نيز تصحيح كنيم، ترجمه صحيح آيه به شكل زير ميشود:
«اونلارين حالي [قارانليق گئجه ده] اود آليشديران كيمسه نين حالينا نبزركي، اود اونون اطرافيني ايشيقلانديرديغي زمان، آللّه اونلارين ايشيغيني سؤندورر و گؤزلري گؤرمهين شكيلده قارانليقلاردا بوراخار.»
آيه 19: اَوْ كصَيّب من السماء فيه ظلمات ورعد و برق يجعلون اصابعهم في اذانهم من الصواعق حذر الموت واللّه محيط بالكافرين
ترجمه: «يا اونلارين مثلي اوكسلرين مثلي كيميديركه بياباندا تند و شديد ياغيش اونلارا اصابت ائده و اونلار رعد و برق قارانليغيندا ئولوم قورخوسوندان بارماقلارين قولاقلارينا قويالار و اللهين قهري كافرلري احاطه ائدر.»
ترجمه به فارسي: يا مثل آنها مانند مثل كساني است كه در بيابان بر آنها باران تند و شديد اصابت كند و آنها در تاريكي رعد و برق از ترسِ مرگ انگشتانشان را به گوشهايشان گذارند، و قهر خداوند بر كافران احاطه دارد.
اشكالات:
ترجمه اين آيه، هم از جهت معنا و مفهوم و هم از جهت نكات دستوري چندان دقيق ارائه نشده است. به عنوان مثال، مترجم در بخشي از ترجمه آورده است كه: «آنها در تاريكي رعد و برق از ترسِ مرگ انگشتانشان را به گوشهايشان ميگذارند.»
مترجم محترم از اين امر غفلت نموده كه وقتي رعد و برق هست ديگر تاريكي وجود ندارد كه آنها در تاريكي از رعد و برق بترسند. تاريكي در اين جا تاريكي شب است نه تاريكي رعد و برق.
در اين جا از ذكر اشتباهات نحوي و دستوري خودداري نموده و فقط به ترجمه واژه هاي آيه از حيث معنا و مفهوم اشاره ميكنيم.
1. معادل «صيّب» در تركي آذري «گورشاد» ميباشد كه مترجم «تند ياغيش» ترجمه نموده است.
2. معادل «رعد»، «گورولتو» و معادل «برق»، «شيمشك» ميباشد، كه مترجم رعد و برق را ترجمه نكرده است.
3. «من السماء» اصلاً ترجمه نشده است.
4. «من الصواعق» نيز در ترجمه لحاظ نشده است.
ترجمه صحيح آيه بدين گونه است:
«ويا قارانليقلي، گورولتولو، ايلدير يلمي (هاوادا) گؤيدن ياغان گورشادا [دوشن كيمسه لره] نبزرلركي، ايلدير يملاردان [قوپان] اؤلوم قورخوسوندان بارماقلاريني قولاقلارينا قويارلار.»
1. طبرسي، مجمع البيان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1375، ج 1، ص 50.